سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گلوگاه سیتی

صفحه خانگی پارسی یار درباره

پرسش و پاسخ

به ما نیایشگاه،آتشکده فعال،انجمن، و یا هر مکان خاص دیگری که به زرتشتیان در استان مازندران مربوط است را معرفی کنید. با سپاس
شوربختانه از زمانی که دژ بهمن که اکنون بر بلندی کوهی در کنار آبشار شاهان دشت و در کنار کوی دماوند واقع شده با یورش تازی صفتان حکومت صفوی به ویرانی رفت و تبرستان به دست دشمنان افتاد ، زرتشتیان این سامان پراکنده شدند یا به دین اسلام روی آوردند . هم اکنون ویرانه آتشکده ها ونیایشگاه ها در برخی از شهر های مازندران به ویژه بابل وجود دارد ولی چون آمار زرتشتیان باشنده در این استان بیشمار نیست مکانی برای آنان فراهم نشده است .
 بَنویشت بَی یه دَر: سه شنبه 5 فردینه ماه 1521 تبری برابر با 06 مرداد 1388

سال نوو مٍوارک

سال نووی تبری به تبری زوون ها موارک بوئه.
از روز جمعه دوم مرداد ماه،سال نوی باستانی تبری آغاز شد.
بر اساس گاه شماری باستانی تبری،هر سال به 12 ماه 30 روزه(به انضمام 5 روز اول سال موسوم به پتک/پیتک)تقسیم بندی می شود.
فردینه ما شروع سال تبری است.اول فردینه ما نیز برابر با دوم مردادماه شمسی می باشد.بنابراین روز جمعه گذشته-دوم مردادماه-نخستین روز سال 1521 تبری بود.
در هفته گذشته یعنی روز 28تیرماه خورشیدی،برابر با 26 نورزما تبری،جشن بیست وشش نورزما در مناطق کوهستانی و روستایی مازندران برگزار شد.برگزاری این جشن کهن مقدمه آغاز سال نو محسوب می شود.
 بَنویشت بَی یه دَر: شنبه 2 فردینه ماه 1521 تبری برابر با  03 مرداد 1388 خورشیدی

جشن آذرگان

فروغ، نور و روشنایی که نمادی از نور و روشنایی دنیای راستین اهورایی و مینوی است، در شادابی روان و دل آدمی، اثری بس شگرف دارد. انسان را به جایگاه نور خدایی می برد. اینکه ایرانیان باستان هنگام نماز به روشنایی و نور رو می کردند، به این سبب بوده است که روشنایی نماد خداوند است و هر جا روشنایی هست، خرد هست، راستی هست، مهر هست و خدا آنجاست.
جنبش و جوشش در نهاد تمام هستی آتشی اهورایی ست که ریشه و بن جهان را گرمی می بخشد. مولانا می سراید:
آتش عشق است کاندر نی فتاد/ جوشش عشق است کاندر می فتاد
آتش است این بانگ نای و نیست باد/هر که این آتش ندارد نیست باد
در دین زرتشت، هر آنچه آفریده اهورامزداست برای جهان و جهانیان سودمند است و باید پرستاری و ستوده شود. آتش یکی از نیکترین آفریده های اهورامزداست؛ از این رو ایرانیان باستان به آتش وابستگی ویژه ای داشتند، آتشدان فروزان در پرستشگاه ها، در جایگاه روان مینوی اهورامزداست. اگر زرتشتیان رو به سوی نور دارند و آن را پرستش سو می دانند، برای نزدیک شدن به اهورامزدا، پروردگار و آفریننده جهان مینوی و هستی بخش است، که خود سرچشمه همه نورها است. اشوزرتشت خداوند را « شیدان شید» دانسته و درهمه هستی در جنبش می بیند.
دل هر ذره را که بشکافی/ آفتابیش در میان بینی
آتش؛ بزرگ ترین پدیده و یافته آدمی است. ایرانیان نخستین بار آتش را در تلاش زندگی یافته اند؛ آن چنان که: روزی هوشنگ شاه پیشدادی، با همراهان خویش به شکار رفته، بر سر راه خود ماری می بیند و برای کشتن آن سنگی پرتاب می کند که«پدید آمد آتش از آن سنگ باز». این آتش به خار و خاشاک افتاده و فروزان می شود. در این استوره دو نماد نابرابر و در برابر هم زندگی ایرانی، روبروی هم می ایستند: مار که نماد و هم ریشه مرگ است در برابر آفرینش آتش که نماد روشنایی و فروغ است. آتش در گذشته ایران و سنت‌های ارزشمند نیاکان ما از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بوده است، چرا که در کنار زندگی انسان، توانایی، گرما و کوشش را به همراه آورده و سرآغاز و سرچشمه پیشرفت شده است.
زرتشتیان در تاریخ خود با روشنایی آتش زنده ماندند و آن را به مانند پرچمی برافراشته همواره روشن نگه داشته و به پایداری آن مهر می‌ورزند و آرزومند درخشش نور در جان و روان همه نیک‌اندیشانند.
آتش برای مردمان همه سرزمین ها از روزگاران بسیار دور تا به امروز گرامی بوده و هر گروهی به گونه ای آن را ستوده اند. خداوند با پیغمبر خود؛«موسا»، با زبان آتش گفت وگو می کند و آتش بر «ابراهیم» گلستان می شود.
ایرانیان، از سی و یک جشن سالانه که در هفتاد و سه روز برگزار می کنند ـ افزون بر جشن سوری(چهارشنبه سوری) ـ چهارجشن به پاس و بزرگداشت ِ آتش است: اردیبهشتگان، شهریورگان، آذرگان و سَده.«ای خرامنده سرو ِ تابانْ ماه/ روز ِ آذر مَی ِ چو آذر خواه
شادمان کن مرا به مَی که جهان/ شادمان شد به فرّ ِ دولت ِ شاه» (مَسعود ِ سعد ِ سَلمان)
جشن آذرگان
جشن آذر گان در روز آذر از ماه آذرماه ؛ نهمین روز از نهمین ماه از گاهشماری زرتشتی برابر با سوم آذر ماه خورشیدی برگزارمی شود.
در گذشته در سرتاسر ایران، آذرگان همچون مهرگان و نوروز جشنی همگانی بوده، ولی امروز به گونه ای آیینی ــ دینی، تنها زرتشتیان این جشن را زنده نگه داشته اند.
ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه درباره این جشن آورده : « ... روز نهم آذر عیدی است که به مناسبت توافق دو نام آذرجشن می گویند و در این روز به افروختن آتش نیازمند می باشند و این روز جشن آتش است و به نام فرشته ای که به همه آتش ها موکل است نامیده شده، زرتشت امر کرده در این روز آتشکده ها را زیارت کنند و در کارهای جهان مشورت نمایند ... »
این جشن هنوز هم نزد زرتشتیان با شادی برگزار می شود. در گذشته، این روز، روز نشست، گفت و گو و همه پرسی درباره زندگی هازمانی(اجتماعی) زرتشتیان بوده است و این برگرفته از آیینی بسیار دیرینه است که مردمان به دور آتش گرد می آمدند و درباره زندگی شان به گفت و گو می پرداختند.
در آذرگان «سدره پوشی» برگزار می شود. نوجوانان زرتشتی با پوشیدن سدره و بستن کشتی، دین خود را برمی گزینند. آنها که تا دیروز زرتشتی زاده بودند، با پوشیدن سدره و بستن کشتی زرتشتی می شوند.
در جشن آذرگان، زرتشتیان با لباس آراسته و پاکیزه، به آتشکده می روند. نیایش روزانه خود را برگزار می کنند و با سرایش آتش نیایش، که بخشی از خرده اوستاست، آذرایزد را گرامی می دارند و آیین جشن آذرگان را به جا می آورند.
درباور زرتشتیان، آب، باد(هوا)، خاک و آتش، چهار آخشیج سپندینه و از بین برنده ناپاکی هایند. در این میان، آتش برای داشتن روشنایی و گرما، ارج بیشتری دارد و از این رو، زرتشتیان برای نیایش و ستایش اهورامزدا، به آتشکده ــ جایگاه آتش ورهرام ــ می روند.
آتشکده ها در تاریخ به نام های «درمهر»، «آدریان» ، «آتش بهرام»( آتش ورهرام ؛ آتش پیروزی ) خوانده شده اند و افزون برنیایشگاه زرتشتیان ، همایشگاه دینی، آموزشی، فرهنگی و اجتماعی نیز بوده اند. و به راستی سنگر دانش و بینش بوده است.
خردمندانه است که به جشن های ایرانی که نماد شادی بوده و برخاسته از فرهنگ پربار ایرانی اند، به ویژه جشن های آب و آتش، در ایران زمین دوباره جان تازه ای ببخشیم و آنها را همگانی کنیم؛ چنان که در گذشته نیز همگانی بوده اند. در فرهنگ ایرانی جشن ها برای شادی اند و در پی کار و کوشش و آبادانی می آیند و آبادانی شادی افزا و دربردارنده نور و روشنایی درونی برای روان انسان هاست.
 بَنویشت بَی یه دَر: سه شنبه 25 ملار ماه 1521 تبری برابر با 24 آذر 1388

پرسش و پاسخ

 بادرود آیادر آیین زرتشت دست دادن زنان ومردان نامحرم منع شده است؟
خیر ، منع نشده است .
بادرود آیا زرتشتیان حجاب باید داشته باشند به چه صورت می باشد؟
پوشش بدن برای زن و مرد نسبت به فرهنگ و باورهای هر ملت و در گذر زمان شکل گرفته است . در ایران باستان نیز مردم را برهنه و بدون پوشش نمی یابیم بلکه نسبت به آب و هوای گوناگون بخش های سرزمین ایران ، شاهد پوشش هایی برای زنان و مرادان هستیم که به دین آنان بستگی ندارد وبه موقعیت جغرافیایی شهرها مربوط است اگر به چگونگی لباس مردم در مازندران ، کردستان ، بلوچستان، لر های قشقایی و بختیاری ، ترکمن ها و... بنگریم متوجه می شویم که دو گزینه در لباس آنان مشترک است . اول اینکه پوشش ها به رنگ های تیره و کبود نیستند و به رنگ های شاد در طبیعت تهیه می شوند و دوم اینکه دستان هر فرد ،در پوشش ها گرفتار نشده اند برای اینکه زن ومرد در کنار یکدیگر به کار و فعالیت در زندگی بیردازند. پوشش زرتشتی نیز نمونه ای از لباس عشایر ایرانی بوده است که گاهی به صورت سنتی استفاده می شود.

 بَنویشت بَی یه دَر: سه شنبه 25 ملار ماه 1521 تبری برابر با 24 آذر 1388


پنجم دی ماه، سالروز درگذشت اشوزرتشت هَسٍه

اشوزرتشت گرچه از جهان رفت و از دیده ها پنهان گشت ولی روان پاکش همراه با اندرز و آموزه های جاودانه اش پیوسته زنده ماند . طوری که پس از هزاران سال نام بلندش بر سر زبانها و فروغ مهرش در درون دلهاست .
در ستـــایش پیام آور نور و راستی :
چنانکه بر جای نهادند آبهای گل آلود ، خاکسترت را
باشد که بار دگر شعله بیفروزی در این ظلمت لحظه ها
و نورت را بنمایانی برشب ایران زمین
آنگاه
خون جاری آتشت گرمی دلهای ما و
سروده های سپیدت ، زخمه بر انداممان خواهد بود
ای پاکمرد وارسته ، جاودان پیامبر اهورائی
نه شاهان هخامنشی ایم  که خود را نگهبان آتش مقدست خوانیم و
ره به بیگانه دهیم
نه حکاک آتشگاهت بر تن سکه های ضربی
که خود در آتشت افکنیم .
ما از تبار گدایان راستی هستیم
از دیاری سرد که گاه با بوی خاکسترت پروازی آبی در خیالمان می آید
پروازی که تصویر تاختنت را میان پلید دیوان با خود دارد
پروازی سرشار از زمزمه های روحانیوارت در گوشمان ، بر دلمان و تنمان
ای جاودان پیامبر ، زرتشت اهورائی
کدام آریایی تقدس خورشید فروزانت را به فراموشی خاک سپرد و
بر لبانمان مهر سکوت زد ؟
کدام بود ؟ کدام آنکه خود را حق و ما را ناحق خواند ؟
 بَنویشت بَی یه دَر: شنبه 06 شروینه ماه 1521 تبری برابر با  05 دی 1388